به گزارش پایگاه دفتر بسیج دانشجویی شهیدآیت در این پست بار دیگر جهت یاد و خاطره شهدا هشت سال دفاع مقدس قصد داریم به زندگی یکی دیگر از شهدای شهرمان نجف آباد،سردار شهید حاج غلامرضا صالحی بپردازیم.
سردار شهید غلامرضا صالحی از فرماندهان سپاه پاسداران انقلاب اسلامی شرکت کننده در جنگ ایران و عراق بود.
وی در سال ۱۳۳۷ ه.ش در شهرستان نجف آباد اصفهان متولد شد. با توجه به وضعیت اقتصادی خانواده، دوران تحصیل ایشان با سختی زیادی قرین بود. او از زمانی که خود را شناخت مجبور بود همزمان با خواندن درس، در دوره شبانه، به شغل بنایی در کنار پدر اشتغال داشته باشد.
پس از اخذ مدرک سیکل به دروس حوزوی روی آورد. ابتدا چند سالی را در حوزیه علمیه شهرستان نجف آباد گذراند. وی از شاگردان آیتالله ایزدی بود.
پس از پیروزی انقلاب اسلامی، از عناصر اصلی و فعال حزبالله نجف آباد درآمد. در مبارزه با مخالفین رژیم جمهوری اسلامی از جمله کسانی بود که هرجا تجمع و حرکتی از جانب گروهکها به چشم میخورد، در صحنه حاضر بود و با آنها مقابله و در سرکوب حرکتهای اعتراضی شرکت میکرد.
صالحی در دیماه ۱۳۵۸ همراه با یک گروه چند نفری با مسئولیت محمد منتظری به همراه احمد کاظمی و غلامرضا یزدانی جهت اعزام به جنوب لبنان، ابتدا وارد سوریه شد و آموزشهای نظامی را زیر نظر سازمان الفتح فرا گرفت.
پس از بازگشت به تهران و در سال ۱۳۵۸ به عضویت افتخاری سپاه نجف آباد درآمد و در قسمت تبلیغات شروع به فعالیت کرد.
با شروع جنگ، در عملیات فتح المبین فرمانده گروههایی بود که مسئولیت پاکسازی تنگه رقابیه را داشتند. در این عملیات حمید باکری معاونت گروه را برعهده داشت. در این عملیات بر اثر ترکش گلوله تانک مجروح شد.
وی تا پایان عمر در راه رفتن مشکل داشت، با این وجود در همه صحنهها حاضر بود و با آن وضع جانبازی، قریب یک ماه به کار شناسایی در کوهستانهای سختگذر و پربرف منطقه شمال عراق مشغول بود. در سال ۱۳۶۲ در قرارگاه حمزه سیدالشهداء مشغول به کار شد و با توجه به روحیه رزمی که داشت مسئولیت هماهنگی واحدهای عملیاتی قرارگاه را به عهده گرفت. صالحی در عملیات قادر نماینده رسمی سپاه در قرارگاه ارتش بود و با تلاش همهجانبه و شبانهروزی، در هماهنگیهای بین این دو نیرو نقش مهمی را ایفا نمود.
از اویل سال ۱۳۶۵ تا اواسط ۱۳۶۶ در معاونت عملیات قرارگاه نجف انجام وظیفه کرد و در این مدت در عملیات والفجر ۹، تدافعی حاج عمران، کربلای ۱، کربلای ۲، کربلای ۴ و کربلای ۵ حضور داشت. در سال ۱۳۶۶ به لشکر محمدرسول الله فرستاده شد و در عملیات کربلای ۸ به عنوان قائم مقام فرماندهی لشکر انجام وظیفه کرد.
در عملیات بیت المقدس ۴ که در تاریخ ۱۵ فروردین ماه ۱۳۶۷ در منطقه عمومی دربندیخان عراق انجام گرفت نقش به سزایی داشت. در این عملیات، لشکر ۲۷ در کنار سایر یگانها، ضمن تصرف ارتفاعات شاخ شمیران، که به سد دربندیخان مشرف بود، پاتکهای شدید دشمن را با ایثار و از خودگذشتگی رزمندگان اسلام دفاع کردند.
اواخر جنگ که یگانهای سپاه عمدتاً در غرب در حال پیشروی بودند، نیروهای رژیم بعث عراق مجدداً به بخشهایی از جبهه جنوب از جمله شلمچه وارد شدند. ایشان در این زمان (۲۳ خردادماه ۱۳۶۷) با تیپهایی از لشکر ۲۷ که برای بیرون راندن عراقیها به منطقه اعزام شده بودند، در عملیات انهدامی بیت المقدس ۷ شرکت داشت و در کنار سایر یگانها موفق به وادار کردن دشمن به عقبنشینی شدند.
چند روز قبل از پذیرش قطعنامه توسط ایران، وی در منطقه دشت عباس در ۲۲ تیر ماه ۱۳۶۷ حوالی چاههای ابوغریب – بر اثر اصابت ترکش گلوله توپ به سختی مجروح گردید و به شهادت رسید.
بادکنک هلیومی,طراحی سایت وردپرس,درب ضد سرقت,ترازو,ترازو دیجیتال,طراحی سایت با وردپرس,در ضد سرقت,کنسانتره طیور,پیچ و مهره,کاشت مو در تهران,کاشت مو,پرکلرواتیلن,